
تحولات اخیر در رابطه با اروپا و روسیه که از جمله حاضرین اصلی بازار نفت هستند تحت تاثیر جنگ روسیه و اکراین قرار گرفته است و اروپا بجد، دنبال کاهش واردات خود از روسیه هستند تا به این کشور فشار وارد نمایند و روسیه هم با بازی با ابزارهای نفتی و گازی خود، این بخش از اقتصاد غرب را تحت فشار قرار می دهد و مجبور به دادن امتیازات سیاسی می کند.
در قانون بودجه ۱۴۰۱ پیش بینی صادرات ۱/۲ میلیون بشکه نفت، با مبلغ ۶۰ دلار برای هر بشکه، انجام شده است. در مقام مقایسه با سال قبل که ظاهرا حدود ۱۴٪ مبلغ درآمدی خود را پوشش داده این حجم حدود ۳۸٪ از بودجه و به درنظر گرفتن تبصره ای مرتبط همانند تبصره ۱۴ حدود ۴۳٪ وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی خواهد بود.
این حجم از وابستگی بودجه، همراه با تجربه عدم وصول درآمدی سال قبل و لاجرم ادامه تورم کمرشکن، ضرورت رسیدن به این اهداف تولیدی را کاملا آشکار می کند.
از طرف دیگر در دولت دوازدهم بنا به اظهارات بیژن زنگنه وزیر نفت وقت، در سال ۱۳۹۸ و با احتمال احیای برجام، ایران خود را برای فروش ۲/۳ میلیون بشکه نفت آماده کرده بود و از تولید کنندگان درخواست داشت که خود را برای ورود ایران آماده و جا را بازکنند و در این راه هیچ محدودیت و توصیه ای حتی امکان افت قیمت نفت را نمی پذیرفت.
آنچیزی که مسلم است کنار گذاشته شدن ایران از بازار نفت، با جایگزنی نفت دو بازیگر اصلی این عرصه یعنی عربستان، روسیه و افزایش تولید نفت آمریکا میسر شد و بازگشت ایران بدون کاهش سهم فروشندگان اصلی که همان عربستان و روسیه هستند در اقتصاد نفت مورد استقبال نخواهد بود.
تحولات اخیر در رابطه با اروپا و روسیه که از جمله حاضرین اصلی بازار نفت هستند تحت تاثیر جنگ روسیه و اکراین قرار گرفته است و اروپا بجد، دنبال کاهش واردات خود از روسیه هستند تا به این کشور فشار وارد نمایند و روسیه هم با بازی با ابزارهای نفتی و گازی خود، این بخش از اقتصاد غرب را تحت فشار قرار می دهد و مجبور به دادن امتیازات سیاسی می کند.
از طرف دیگر ایران دلخوشی از جهان غرب و اروپا ندارد و احتمالا دنبال راهی است که ورود احتمالی خود به بازار، که در صورت امضای مذاکرات احیای برجام ممکن است رخ دهد، به کاهش فشار بر غرب منجر نشود.
مسلم است که در صورت عدم وقوع جنگ اخیر، ایران همانند دوران پس از برجام با قدرت بدنبال سهم ازدست رفته خود از بازار نفت و گاز بود و با هیچ توجیهی از این سیاست کنار نمی گرفت.
در ظاهر، جمع این دو سیاست، با ادعای استقلال از یکطرف و مبارزه با امپریالیسم جهانی ممکن است نخواند؛ در حالیکه چنین نیست.
سیاستمداران ایران در مبارزه با زیاده خواهی غرب نمی تواند از میدان داران همراه، انتظار نداشته باشد.
آنچه که باید مسلم در نظر گرفته شود این است که با امضای احیای برجام، حداقل فروش ۲/۳ میلیون بشکه نفت که در سال ۱۳۹۸ از آن سخن گفته می شد کف خواست ایران بوده و در این میان همانند تجربه گذشته، روسیه و عربستان باید از افزایش سهمی که ناشی از غیبت و حذف ناجوانمردانه ایران از بازار بوده صرفنظر نمایند.
روسیه اگر بخواهد کماکان فشار خود را با ابزار نفت و گاز بر اروپا حفظ نماید چاره ای جز پذیرش سهم ایران و کاهش سهم خود و فشار بر عربستان برای همراه شدن در این کاهش ندارد.
قطعا انتظار روسیه برای ادامه حفظ بازار خود و عدم ورود ایران به این بازار تفاوتی با نگاه غرب و عربستان برای دور نگاه داشتن ایران از درآمد های نفتی نخواهد داشت.
اعلام صریح ایران مبنی بر حق مسلم خود مبنی بر افزایش فروش نفت با کف ۲/۳ میلیون بشکه در روز در صورت احیای برجام، خواه ناخواه چراغ سبزی است که طرف مقابل را به نرمش در مواضع سخت خود وادار خواهد کرد.
نکته مهمتر اینکه ایران اینبار برای بازسازی سخت افزاری امکانات افزایش تولید، تنها نخواهد بود و قطعا دسترسی سریع و ساده ای به بازار تکنولوژی پیشرفته این حوزه خواهد داشت.
اعلام هر چه سریعتر و صریحتر این سیاست که یک حق غیرقابل انکار ایران است موجب تقویت منافع ملی، استقلال همراه با رعایت مصالح بین المللی و همراهی معقول با شرکای شرقی و شمالی خود خواهد بود.
انتهای پیام/